زندگینامه دکتر پریدخت دادستان

دکتر پریدخت دادستان
دکتر پریدخت دادستان

به نام نامی ایران
به نام نامی انسان
ایران سرزمن مادری ام ،اولین نقطه ای که در جهان چشم به جهان گشوده ام و تک تک نفسهای من در هوای ایرانم
بوده است و بس و اگر رشدی بر من حاصل شده است این را میدانم که هرچقدر که ساقه و شاخه های من جهان را
درنوردند ریشه های من در خاک ایرانم ریشه دوانذه است و میدانم که اگر ضربه ای به ریشه هایم وارد شود ،،ساقه
هایم هرچقدر هم که پربار باشند خشک خواهند شد . واین را با تک تک سلولهایم لمس کرده ام که آغوش مادرم ایران
زمین همیشه آغوش امن من خواهد بود.
تاریخ این سرزمین را که میخوانم همچون کاوشگری که در حفاری هایش به دنبال اشیا ارزشمندی که رنگ و بویی
از هویتش بدهد به کاوش انسان های ایران دوست و تاثیر گذار ایرانم میگردم ،بر میخورم به نامی به نام زن از اینجا
به بعد حفاری ام سخت تر نمیشود نه به علت کمیابی بدین سبب که کمتر به آنها پرداخته شده است ، شمعی روشن
میکنم و به دنبال زنان سرزمینی میگردم که نام خودش منتسب به زنان است و به دنبال دختران ایران بانو میگردم
دخترانی که همچون برادرانشان به برای رشد وطنشان تلاش کردند و سعی کردند فراتر از زمانه خود حرکت کنند و
تاثیر گذاران تاریخی باشند
وظیفه خود میدانیم که به سهم خویش به روایت زندگی دختران ایران بانو در ادوار های گدشته و حال ایران بپردازیم
آنهایی که دغدغه مند بودند که علاوه بر زندگی خویش نگاهی فراختر به به سرزمنشان داشته اند تا آنها هم خشتی بر
دیواره تعالی سرزمنشان بنهند.


بانو پریرخ دادستان

شایسته دانسته ام که اولین بانو که یادی از نامشان میکنیم از دیار سرزمین روانشناسی باشد که حق استادی بر تمام
دانش آموختگان روانشناسی دارند
بانوپریرخ دادستان، اول فروردین ۱۳۱۲ در ایران چشم به جهان گشود و در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود
را در دبستان خورشید۷ آغاز کرد و بعدها خودشان همچون خورشید بر علم این سرزمین تابیدند و باعث رشد آن شدند
و سپس دیپلم علمی خود را از دبیرستان ناموس در ۱۵ سالگی گرفتند و در زمانه ناموس پرستی فراتر از زمانه
خویش حرکت کردند و سپس دیپلم ادبی را از دبیرستان شاهدخت تهران در سال ۱۳۲۹ دریافت کرد.
بانو دادستان در حالی‌که ۱۶ سال بیش نداشتند در دومین آزمون اعزام به خارج از کشور شرکت کردند و به عنوان تنها
زن حاضر در آن، پذیرفته و یک سال بعد عازم ژنو از شهرهای سوئیس شد و ایجا بود که فارغ از محدودیت های
زمانه و جنسیت زدگی ها فقط حرکت کردند به سمت رسالتشان.


درخشش بانو در طول تحصیل قبل از دکترا در دانشگاه ژنو باعث شد ژان پیاژه پدر روانشناسی کودک ،استاد راهنما
پایان‌نامهٔ دکترای او را بپذیرد. باور پیاژه به دکتر دادستان به حدی بود که مسئولیت مرکز شناختی نیویورک را به او
پیشنهاد کرد. اما دادستان که عاشق وطن بود پیشنهاد را نپذیرفت ودر جواب پیشنهاد دکتر پیاژه می گوید
سپس او به همراه دکتر نصور به ایران باز می گردند و ژان پیاژه در نامه ای به رییس وقت دانشگاه تهران دکتر علی
اکبر سیاسی می نگارد بدین قرار که آقای رییس خانم دادستان و آقای منصور تز هایی را به دانشگاه ژنو ارایه دادند که در آرشیو روانشناسی دانشگاه به چاپ خواهد رسید و من هم از این آثار در کتابی که در دست نگارش دارم استفاده کرده ام آقای رییس خیلی خوشحالم که خانم دادستان و آقای منصور به لطف حمایت شما بتوانند تحقیقاتشان را در ایران ادامه دهند این تحقیقات برای کشور شما مفید خواهد بود.

ژان پیاژه

ایشان دبستانی را در نزدیکی خیابان فلسطین تاسیس کردند و نام این مدرسه رویا بود ، واقعا چه کسی می داند که بانو
پریرخ چه رویایی برا فرزندان ایران داشت ،این مدرسه با نظارت و مدیریت خود خانم دادستان اداره میشد و در آنجا سه زبان فارسی و انگلیسی و فرانسوی تدریس میکرند ،بانو به صورت شخصی به همه دانش آموزان رسیدگی میکردند.
بعد از ورود به ایران، بانو دادستان مسئولیت نخستین مرکز هدایت حرفه‌ای و هدایت تحصیلی را بر عهده گرفت. او دو
سال مسئولیت دفتر روان‌شناسی دانشگاه پلی‌تکنیک را با نظارت دانشگاه فرانسه و برای هدایت دانشجویان عهده‌دار
شد.

وی در سال ۱۳۵۴ به اصرار دکتر علی‌اکبر سیاسی به گروه روانشناسی دانشگاه تهران پیوست دکتر دادستان در سال ۱۳۵۹ به عنوان دانشیار و مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران انتخاب گردید. با تلاش بی‌وقفه در پژوهش وتألیف، دکتر دادستان توانست به درجه استاد تمامی در گروه روانشناسی دانشگاه تهران در مدت کوتاهی (در سال ۱۳۶۵) برسد. از استاد دادستان بیش از ۱۵ کتاب و ۵۰ مقاله باقی است. او عهده‌دار چندین طرح پژوهشی در سطح ملی بوده‌است. در سال ۱۳۸۱ در حالی‌که به تازگی به عنوان یکی از پُرکارترین استادان دانشگاه تهران شناخته شده بود و تدریس بیش از ۱۷ واحد درسی را به عهده داشت، به اجبار بازنشسته گردید. دکتر دادستان جزو معدود استادانی در دانشکده روانشناسی بود که از امضای حکم بازنشستگی امتناع ورزید و به این حرکت مدیریت دانشکده و دانشگاه تهران شدیداً اعتراض کرد. همگام با استاد دادستان، دانشجویان گروه روانشناسی به این حرکت دانشگاه تهران اعتراض کرده، خواستار لغو حکم بازنشستگی وی شدند.
ایشان پژوهش را همیشه مقدم بر آموزش میدانستند ودقت ایشان در پژوهش ها زبانزد بوده است و دانشجویا نخود را
محقق یار میاوردند و به تحقیق وامیداشتند ایشان اصرار بر این داشتند که ازریشهای فرهنگی و زبانی ایرانی استفاده
کنند د به دانشجویان خود متذکر می شدند که فارسی بنویسند و فارسی صحبت کنند یکی از کارهای همهم این بانو
واژه سازی بود واژه هایی را انتخاب میکردند که منطبق بر اصول فارسی باشد به عنوان مثال کلمه نورز که جزو
کلمات تخصصی روانشناسی ست را ایشان به روان آزردگی ترجمه کرده اندو بسیار در این کار تبحر و دانش داشتند
از سر همین علاقه هم دکتر دادستان از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۹ مدیر دفتر مطالعات و تحقیقات علوم انسانی معاونت
پژوهشی و برنامه‌ریزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و از ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۹ مدیر گروه روانشناسی سازمان
مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت) بود. او در سال ۱۳۸۲ فصلنامه روانشناسان ایرانی را با همکاری دانشگاه
آزاد تأسیس نمود.

درگذشت
بانودادستان صبح شنبه ۲۲ آبان ماه ۱۳۸۹ به علت بیماری سرطان در سن ۷۷ سالگی در تهران درگذشتند و این غم
سنگینی برا جامعه روانشناسی بود و هست. سالهایی است که ما دیگر این بانوی روان و جان را در میان خود نداریم اما هنوز آثار و کتاب های ایشان در میان ما هست در آن روزی لباس استادی ر تن میکنی به اندازه تمام روزهای تابش بی دریغت بر شاگردانت هر قلمی که آنها پس از تو در دستانشان بگیرند میلاد دوباره توست.